۵ آبان ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۹
از «عمو سام» تا «عشقِ ترامپ» هفتاد سال نوسان پاکستان میان وابستگی، طنز و تکرارِ خطا

در هفت دههٔ گذشته، داستان روابط پاکستان و ایالات متحده، روایتی از دلدادگی و دل‌زدگی، نیاز و ندامت بوده است؛ از نامه‌های طعنه‌آمیزِ سعادت حسن منتو به «عمو سام» تا حمایتِ بی‌چون‌وچرای رهبرانِ امروز از واشنگتن، این رابطه همواره میانِ تمنا و توبیخ در نوسان مانده است گویی تاریخ هنوز همان پرسش را تکرار می‌کند: آیا از دوستیِ آمریکا جز هزینه و تکرارِ خطا، دستاوردی نصیبِ پاکستان شده است؟

سعادت حسن منتو[1] در یکی از نامه‌های خود به «عمو سام» نوشت:

«هرچه موضوع کمک‌های نظامی شما به پاکستان جدی‌تر می‌شود، ارادت و بندگیِ من نسبت به شما نیز بیشتر می‌گردد.»
او در ادامه افزود: «حتماً پیمان نظامی ببندید، زیرا مُلّای این سرزمین بهترین پادزهرِ کمونیسمِ روسی است.»

«اگر سلسلهٔ کمک‌های نظامی آغاز شد، شما نخستین کسانی خواهید بود که به آن ملاها سلاح می‌دهید. برایشان تسبیح‌هایی کاملاً ساختۀ آمریکایی ارسال خواهید کرد…» نامه‌های طعنه‌آمیزِ منتو یاد می آورند که حتی در سال‌های آغازینِ تأسیس پاکستان، داشتنِ رابطه‌ای مطلوب با آمریکا در صدرِ اولویت‌های سیاستِ عمومی قرار داشت.

در سالِ جاری تلاش‌ها برای دوباره جلبِ عنایتِ کاخِ سفید در پاکستان خوشی و شعفِ فراوانی پدید آورده است. با این همه، پیامدهای احتمالیِ منفی است که نادیده گرفته می‌شوند، حال آنکه این کشور(پاکستان) هنوز هم با مشکلاتی دست‌به‌گریبان است که از همراهیِ پیشین با قدرتِ آمریکایی بر او تحمیل شده‌اند.

به‌عنوانِ یک دولتِ نو که از سیطرۀ قوّت‌های امپریالیستی رها شده بود، رهبرانِ پاکستان در پیِ یافتنِ سرپرستِ جدیدی بودند. جنگِ سرد که در حوالیِ ۱۹۴۷ به‌سختی آغاز شده بود، پاکستان خود را در قبالِ دو میلیارد دلار پرداختِ کمتر، به‌عنوانِ یک قدرتِ منطقه‌ای در برابرِ کمونیسم عرضه کرد.

این سخن به‌عنوان طنز گفته نشده بود. منتو بعدها با وضوحِ بیشتری چنین توضیح داد:

«اگر مُلا به شیوهٔ آمریکایی مسلح شود، آنگاه اتحاد جماهیر شوروی که در کشور ما پشتیبانِ کمونیسم و سوسیالیسم است ناگزیر خواهد شد دکان خود را تعطیل کند.»

در آغاز، آمریکا به پاکستان چندان علاقه‌ای نداشت، اما در سال ۱۹۵۴، زمانی که سعادت حسن منتو این نامه را نوشت، پیمانِ نظامی تازه‌ای در آستانهٔ امضا بود. پاکستانِ مضطرب، در خاورمیانه و جنوبِ شرقیِ آسیا به ائتلاف‌های نظامی پیوسته بود.

در جریانِ جنگِ سوئزِ سال ۱۹۵۶، هنگامی که پاکستان از مصر حمایت نکرد، گروهی از مردم در کشور ناخشنود شدند. با این‌همه، روابطِ پاکستان با ایالاتِ متحده استوارتر گشت تا جایی‌که پاکستان به حکومتی نظامی بدل شد و نخستین فیلدمارشالِ آن، ایوب خان، از سوی دولت‌های غربی ستوده شد و او را «دوگلِ آسیایی» نامیدند اشاره‌ای به رهبرِ نامدارِ فرانسه.

بااین‌حال، همچون شارل دوگل در فرانسه، حکومتِ ایوب خان نیز در جریانِ تظاهرات و شورش‌های سال ۱۹۶۸ در کشور خود با چالش‌های سختی روبه‌رو شد، و هیچ ‌یک از این دو رهبر نتوانستند به‌تمامی از پیامدهای آن رخدادها رهایی یابند.

در پاکستان، دومین حکومتِ نظامی با این وعده برپا شد که نخستین انتخاباتِ عمومی در کشور برگزار خواهد شد و این انتخابات واقعاً برگزار هم گردید اما آنچه پس از آن روی داد، نیازی به بازگویی در اینجا ندارد.

در دورانِ منازعه در پاکستانِ شرقی (که اکنون بنگلادش است)، سرکوبِ نظامی از پشتیبانیِ کاملِ دولتِ نیکسون کسینجر در ایالات متحده برخوردار بود. برای بازسازیِ ارتشِ پاکستان، به این کشور کمک‌های پنهانی اعطا شد، زیرا درگیرِ جنگی با هند بود. با این‌همه، آن منابع نتوانستند پاکستان را در پیروزیِ جنگ یاری دهند.

پس از فروپاشیِ کشور، رهبرانِ سیاسیِ پاکستان در جلبِ نظرِ آمریکاییان ناکام ماندند. نخست ‌وزیرِ منتخبِ نخستینِ کشور نه‌تنها شخصیتی مستقل داشت، بلکه در گفت‌وگو با نمایندگانِ غربی، خود را نه پایین تر از آنان، که هم‌سنگِ آنها  می‌دانست.

اما پس از فرجامِ تلخِ آن مرحلۀ دموکراتیک، سومین دیکتاتورِ نظامیِ کشور در جریانِ جنگِ پنهانیِ آمریکا علیهِ اتحادِ جماهیرِ شوروی در افغانستان، بی‌هیچ تردیدی خدماتِ خود را به دولت‌های کارتر و ریگان عرضه کرد. درست در همین زمان بود که ایالاتِ متحده به توصیهٔ طعنه‌آمیزِ سعادت حسن منتو جامۀ عمل پوشاند و رهبرانِ مذهبی یا به تعبیرِ منتو، «ملاها» را مسلح ساخت.

پس از آنکه ائتلافِ مجاهدین بر کابل چیره شد، آنان نتوانستند حکومتی سامان‌یافته برپا کنند، و در همان حال، موادّ مخدّر همچون هروئین و سلاح‌هایی چون کلاشنیکف در بافتِ اجتماعیِ پاکستان رسوخ یافتند. با خروجِ نیروهای شوروی از افغانستان، علاقهٔ آمریکا به این منطقه فروکش کرد، اما پاکستان همچنان درگیرِ این معادله باقی ماند، و از دلِ همین درگیری‌ها بود که سرانجام طالبان پدیدار شدند.

چند سال بعد، در سال ۲۰۰۱، چهارمین دیکتاتورِ نظامیِ پاکستان تصمیم گرفت از حملهٔ آمریکا به افغانستان پشتیبانی کند. بااین‌حال، پس از گریختنِ طالبان و القاعده، بسیاری از اعضای آن‌ها در پاکستان پناه گرفتند. جای شگفتی نبود که این بحران، طالبانِ پاکستانی را پروراند جریانی که نزدیک به بیست سال بعد نیز در خیبر پختونخوا خطری فزاینده به‌شمار می‌آید.

درگیری‌های نظامیِ اخیر با دومین حکومتِ طالبان در افغانستان نمی‌تواند چارهٔ مشکلی باشد که در بنیاد، ماهیتی درونی دارد. آن منابعِ معدنی که وعده‌شان به دونالد ترامپ داده شده بود، اگر واقعاً وجود داشته باشند، تنها از مناطقِ شورش‌زدهٔ خیبر پختونخوا و بلوچستان قابلِ استخراج‌اند، و امید به وجودِ نفت چیزی جز خیالبافی نیست.

سخن گفتن آسان است، و حاکمانِ کنونیِ ما هنرِ چاپلوسی را به نیکی آموخته‌اند. چنان‌که شاعرِ پنجابی، استاد دامن، سال‌ها پیش گفته بود:

«هر مرض دا تیکا، زندہ باد آمریکا»

«داروی هر درد، زنده‌باد آمریکا».

این مصراع امروز نیز چنان است که گویی برای همین روزگار سروده شده است.

رهبرانِ کشورِ ما ظاهراً از پیامدهای منفیِ گذشته در رابطه با «عمو سام» هیچ درسی نیاموخته‌اند، و بار دیگر در سطحِ جهانی به عشقِ آمریکا گرفتار آمده‌اند؛ در حالی که در داخل، بحران‌های سهمگینِ اقتصادی، زیست‌محیطی، سیاسی و امنیتِ ملی را تقریباً به فراموشی سپرده‌اند.

آیا از عشقِ ترامپ واقعاً خیری تواند برخاست؟

در هفت دههٔ گذشته، داستان روابط پاکستان و ایالات متحده، روایتی از دلدادگی و دل‌زدگی، نیاز و ندامت بوده است؛ از نامه‌های طعنه‌آمیزِ سعادت حسن منٹو به «عمو سام» تا حمایتِ بی‌چون‌وچرای رهبرانِ امروز از واشنگتن، این رابطه همواره میانِ تمنا و توبیخ در نوسان مانده است  گویی تاریخ هنوز همان پرسش را تکرار می‌کند: آیا از دوستیِ آمریکا جز هزینه و تکرارِ خطا، دستاوردی نصیبِ پاکستان شده است؟

ماهر علی:نویسنده[2]

ترجمه: دکتر عسکری

منابع:روزنامه دان [3]

 https://www.dawnnews.tv/news/1272211
 

 

[1] . سعادت حسن منتو، نویسنده، داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس نامدار اردو بود که در سال ۱۹۱۲ در لدھیانه (هند) به دنیا آمد و پس از تقسیم هند و پاکستان در لاهور ساکن شد. او با نثری تند، واقع‌گرا و بی‌پرده، زشتی‌ها و تلخی‌های جامعه را آینه‌وار نشان داد. آثار منتو چون  توبه تیک سنگھ(اسم یک روستا)، تھندا گوشت(گوشت خنک) و کھول دو(بازش کن) نه ‌تنها تصویرِ دردناکِ انسان در زمانه تقسیم(شبه قاره) را می‌نمایانند، بلکه او را به وجدانِ بیدارِ ادبیات اردو بدل کردند.

[2] . ماهر علی، ستون‌نویس برجسته روزنامه دان پاکستان است که به‌دلیل نثر سنجیده، تحلیل‌های تاریخی و نگاه انتقادی‌اش به سیاست داخلی و خارجی پاکستان شهرت دارد. نوشته‌های او اغلب با زبانی ادبی و طعنه‌آمیز، پیوند میان گذشته و حال را نشان می‌دهد. در آثارش، او نه‌تنها رفتار دولت‌ها را نقد می‌کند، بلکه حافظه جمعی ملت را نیز به پرسش می‌کشد. مهـر علی از معدود نویسندگانی است که سیاست را با بینش تاریخی و طنز اجتماعی در هم می‌آمیزد.

[3] . روزنامۀ «دان» (Dawn) که در سال ۱۹۴۱ میلادی به ابتکار محمدعلی جناح بنیان‌گذار پاکستان تأسیس شد، یکی از قدیمی‌ترین و معتبرترین روزنامه‌های انگلیسی‌زبان این کشور است و به‌عنوان رسانه‌ای با نفوذ، مرجع تحلیل‌های سیاسی، فرهنگی و فکری در پاکستان به‌شمار می‌رود.

کد خبر 25378

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =